این وبلاگ نویسنده میپذیرد
چه شیعه و سنی
لطفا برای نویسنده شدن در نظرات همین پست نام خود و مذهب وایمیل و وبلاگ بنویسید
پس از چند ساعت ما یوزر و پسورد شما را به وبلاگتان ارسال میکنیم
این وبلاگ نویسنده میپذیرد
چه شیعه و سنی
لطفا برای نویسنده شدن در نظرات همین پست نام خود و مذهب وایمیل و وبلاگ بنویسید
پس از چند ساعت ما یوزر و پسورد شما را به وبلاگتان ارسال میکنیم
قبل از آن که پاسخ را بیان نماییم، لازم است دو نکته را ذکر کنیم :
اوّل: دعواى سیاسى و قدرت آن
انگیزة سیاسى از مهم ترین عوامل تأثیر گذار در اجتماع بشرى است. اگر کسى بگوید: پتانسیل انگیزة سیاسى نیرومند تر از دیگر انگیزهها است، سخن گزافى نگفته است. حتى گاه دیده مىشود دیندار در تعاملات اجتماعى به جهت نیرومندى انگیزة سیاسى، از ارزشهای دینى و مسئولیت ناشى از آن فاصله مى گیرد و به جهت جاه طلبى و نیل به
آرمانهای سیاسى، دین را فدا میکند. براى این سخن نمونه بسیار است.
این انگیزه موجب شد که گروهى از مسلمانان پس از رحلت رسول گرامى اسلام(ص) با به فراموشى سپردن و نادیده گرفتن وصیتهایش در سقیفة بنى ساعده براى تصدى امر حکومت به چانه زنى بپردازند.
مسلمانان بعد از رحلت پیامبر، در امر حکومت با هم به نزاع برخاستند و دو دسته شدند:
گروهى در پى نظام خلافت بودند و به سقیفة بنى ساعده رفتند و سرانجام ابوبکر قدرت سیاسى را به دست گرفت.
گروهى دیگر در پى نظام امامت بودند و به طرفدارى از امام علی(ع) برخاستند و انتقال قدرت سیاسى به حضرت را خواستار شدند، ولى به نتیجه نرسیدند؛ چرا که قدرت انگیزة سیاسى بالا بود و این امر سدّى محکم در برابر بسیارى از استدلالها قرار گرفت و نگذاشت حیات سیاسى مسلمانان راه درست خویش را بپیماید.
دوم: قرآن کتاب هدایت و معجزة جاویدان است. قرآن کتاب هدایت بشر است. این هدایت فراتر از مرزهاى جغرافیایى و زمانى است.
قرآن کتاب هدایت تمامى بشر از زمان خاتم پیامبران به بعد است. قرآن با توجه به جهانی و جاودانى بودن دین اسلام "هدى النّاس"(1) است؛ یعنى راهنماى همة بشر از زمان حضرت خاتم تا دمیدن صور اسرافیل است؛ به همین جهت خداوند به حفظ آن اهتمام ورزیده است. فرمود: "انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا له لحافظون؛(2) همانا ما قرآن را فرو فرستادیم و خود آن را حفظ میکنیم.»
مشیّت خداوندى به مصونیت قرآن از تحریف تعلق گرفته است، و این هم راهکار طبیعی را میان انسانها میطلبد، چرا که فرموده اند: «أبا الله ان یجرى الاشیاء الاّ بالاسباب».(3) بعد از بیان این دو نکته مىگوییم: قرآن کتاب هدایت است وهمواره باید چراغ راه بشر قرار گیرد، تا شاهد صدقى براى رسالت رسول گرامى اسلام(ص) و دستور عمل زندگى باشد. لازمة وصول به این هدف مصون ماندن قرآن از تحریف است که در مشیّت خداوندى نهفته است.
اگر خداوند وعده داده است که قرآن را از تحریفات مصون نگه میداریم، به گفتة مفسران وحی، این امر راهکار مى خواهد. یکى از راهکارها این است که قرآن در امر سیاسى (به این معنا که بعد از پیامبر چه فردى قدرت سیاسى مسلمانان را به دست بگیرد) که از پتانسیل قدرتمندى بهره مند است، با شفّافیّت وارد میدان نگردد؛ بلکه به گونه اى رهنمود دهد که حساسیّت جناحهاى سیاسى را برنیانگیزد و حکومتها به تحریف قرآن رو نیاورند.
با توجه به علم خداوندى از حوادث و رویدادهاى بعد از زمان پیامبر(ص) اگر در قرآن به امامت امام علی(ع) و یازده گوهر امامت از نسل آن حضرت با صراحت یاد میشد، مخالفان سیاسى دوازده گوهر امامت، به جاى گفتن «حسبنا کتاب الله» مى گفتند: ما قرآن را هم قبول نداریم، یا می گفتند: برخى از آیات قرآن تحریف شده است، و یا در پى مقابله بر مى آمدند و میکوشیدند اسمها را تغییر دهند و به جاى امامت امام علی(ع) امامت فلان فرد را درج کنند. در چنین وضعیتى حکومت نه تنها پشتیبان حفظ قرآن نمى شد، بلکه یکی از عوامل تحریف قرآن مىبود.
آیات سیاسی، یا به عبارتى رساتر آیاتی که به گونه اى از بار سیاسى بهره مند است و برخى از جناحهاى سیاسى مى تواند به نفع حرکت سیاسى خویش از آن کمک بگیرد، نه تنها به صورت برجسته و مشخص نمود ندارد بلکه در لابه لاى دیگر آیات نیمه مخفى مانده است.
آیة تطهیر «انما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیراً». (4) دربارة عصمت اهل بیت نازل شده، لیکن پیامبر دستور میدهد که این آیه را میان آیاتى که دربارةزنان پیامبر است قرار دهند.
پاسخ :
در این پرسش دفاع نکردن امام اصل مسلم گرفته شده در حالی که دلیلی بر این مطلب وجود ندارد.
علی(ع) در حد وظیفه شرعی از حریم عصمت خود دفاع کرده است. لیکن دفاع در آن روزها به صورت جنگ و خونریزی به مصلحت اسلام نبود و اگر شمشیر می کشید و بنی هاشم و گروهی از صحابه که پایبند به بیعت علی (ع) در غدیر خم بودند٬ یک طرف و هواداران خلافت طرف دیگر٬ در این صورت مسلمانان دو دسته می شدند و اصل اسلام به خطر می افتاد.
در تاریخ داریم که ابوسفیان(دشمن دیرینه اسلام که در آن زمان به ظاهر اسلام آورده بود) به همراه عده ای از منافقین در لباس دلسوزی به سراغ علی(ع) آمدند و به او گفتند :
امیرالمومنین از موضع او که همانا به راه انداختن جنگ داخلی بین مسلمانان بود آگاهی داشت و به او چنین فرمود:
«به خدا سوگند تو با این گفتار انگیزه فتنه گری داری . تو پیوسته بدخواه اسلام و مسلمانان بوده ای. ما نیازی به خیرخواهی تو نداریم.»
باید توجه داشت که شجاعت به شمشیر کشیدن و خون ریختن نیست بلکه شجاع کسی است که به وظیفه خود عمل کند. شجاع کسی است که در زمان خشم در عین داشتن قدرت وظیفه الهی خویش را فراموش نکند و در زمان پایمال شدن یکایک حقوقش به عهدی که با خدا و رولش(ص) بسته است پایدار بماند. براستی چه کسی جز علی(ع) می توانست در برابر این همه ظلم و تعدی بی سابقه صبر کند و شان و معنای حقیقی «شجاعت» را بدان بازگرداند؟
سعدی شجاعان پوشالی و دروغین را چنین توصیف می کند که «دو صد من سنگ بر می دارد و طاقت یک سخن نمی آرد!»
روزی پیامبر اسلام گروهی را دید که دور شخصی جمع شده اند که می گفتند او فردی دلاور است و همه وزنه ها را برمیدارد و پیامبر (ص) در پاسخ فرمود : دلاور کسی است که بر خواسته های نفسانی خود چیره شود.
تاریخ اسلام گواهی می دهد که درخت اسلام در دل برخی ریشه ندوانیده بود بلکه نهالی تازه پا گرفته در دل آنها بود و امکان داشت با نسیمی یا بادی از جای کنده شود.
به این مثال تاریخی توجه کنید : رسول گرامی اسلام(ص) به عایشه می فرمایند :
«اگر قریش تازه مسلمان نبودند, من وضع کعبه را دگرگون می کردم. سپس به جای یک در, دو در برای آن قرار می دادم.»
آیا شجاع تر از پیامبر اسلام(ص) کسی را می شناسید؟ می بینیم که آن حضرت هم وضعیت را برای همه کار مناسب نمی بینند.
با این حساب, آیا صحیح بود که علی بن ابی طالب برای فرونشاندن آتش خشم خود دست به شمشیر می برد (که اگر این کار را می کرد کسی را یارای مقابله با علی نبود) و زمینه را برای ایجاد یک جنگ داخلی و فتنه بزرگ تر آماده می کرد؟ آن هم در روزگاری که دشمنان خارجی اسلام مانند امپراطوری های ایران و روم به دنبال فرصت برای ضربه زدن به اسلام و مسلمین بودند.
پس علی(ع) شجاعانه سکوت می کند و منفعت اسلام و مسلمین را بر منفعت شخصی خود ترجیح می دهد تا این دین حنیف بعد از هزار و جهارصد و اندی سال همچنان پابرجا بماند و دل های آگاه را بسوی خود جذب کند... و آفتاب وجود علی(ع) برای آنان که چشمشان را نبسته اند, همچنان تابان است
مناظرات مرحوم آیت الله العظمی حاج سید عبدالله طاهری شیرازی با علمای اهل سنت در مکه و مدینه
مرحوم آیت الله شیرازی از علمای برجسته شیعه و حوزه علمیه نجف بودند که در سال 1361 هجری قمری به قصد زیارت خانه خدا به مکه معظمه مشرف شدند و در ضمن ادای مناسک حج، گفتگوها و بحثهایی با اهل تسنن انجام داده که پس از مراجعت به نجف اشرف بنا به تقاضا و اصرار برخی از علمای شیعه، این گفتگوها به صورت کتابی با عنوان «الاحتجاجات العشره دلیلهای دهگانه» جمع آوری شده که من بخش هایی کوتاه از این کتاب ارزشمند را برای استفاده همه دوستان شیعه و سنی را در ادامه مطلب بخوانید...
تعداد صفحات : 2